تماشا غروب در طبیعت بکر و دیدنی سد خاکی سقالکسار، دریاچه ای مصنوعی واقع در اطراف شهر رشت.
تصمیم داشتم از سدبیجار عکسبرداری کنم؛ قبل از اون در موردش تحقیق کردم تا همه چی رو زیرنظر داشته باشم. روز عکاسی رسید و عازم شدیم... باید اول به امام زاده هاشم میرفتم و بعد مسیر رو ادامه میدادم، وقتی رسیدم با یکی از ماشین اون روستا زدیم به دل روستای شهربیجار و بعد اون هم خودِ سد. وقتی رسیدم هنوز ظهر بود و کاملاً روشن بود آسمون؛ برای همین فرصت داشتم به راحتی منظره پیش رو را از زاویه های متفاوت محک بزنم. بعد از تغییر چندین و چندبار تغییر موقعیت، به لوکیشین مناسب دست پیدا کردم، دوربین رو مستفر کردم تا غروب رخ بده و به اصطلاح "زمان طلایی" شروع بشه.
داستان جدیدی در کار نیست!
تمام گفتنی ها در پُست قبلی گفته شد... همان "واپسین دم های فروغ زمین" را میگویم.
اینجا همان محل نزاع هست، جایی که ماشین پلیس من رو به اینجا آورد.
کاش میماند و من رو برمیگردوند :) برگشت سخت بود... آن هم در تاریکی... با خستگی... با وسایل
فصل پاییز رسید و من تمایل داشتم از سد خاکی سقالکسار با تم پاییزی عکاسی کنم. از چند روز قبل هواشناسی رو زیرنظر داشتم. روز موعود رسید، وسایل هامو جمع کردم و عازم سفر کوتاه شدیم. ماشین هایی که در اون خط کار میکردن تا جاده جیرده میبردن، بقیه راه رو باید پیاده پیموده میشد. با ماشین از اون جا تا سقالکسار شاید به زور ۵ الی ۱۰ بشه، ولی این اولین باری بود که پیاده میومدم، از اهالی اونجا پرسیدم که تا سد خاکی سقالکسار چقدر راهه؟ میگفتن نیم ساعت حدودٱ... واقعا خسته کننده بود، کلی راه با کلی وسایل روی دوش. توی مسیر تصمیم گرفتم ماشینی موتوری چیزی رد شد دست تکون بدم تا با مبلغی منو به مقصد برسونه. صدای ماشین که میشنیدم برمیگشتم و علامت میدادم. از شانس بد من ایندفعه ماشین کلانتری اومد، همینطور که به راهم ادامه دادم پلیس هم ازم سبقت گرفت و کنار جاده واستاد. وقتی که رسیدم به ماشین پلیس توقیف شدم -_-