احضار بهشت

تصمیم داشتم از سدبیجار عکسبرداری کنم؛ قبل از اون در موردش تحقیق کردم تا همه چی رو زیرنظر داشته باشم. روز عکاسی رسید و عازم شدیم... باید اول به امام زاده هاشم میرفتم و بعد مسیر رو ادامه میدادم، وقتی رسیدم با یکی از ماشین اون روستا زدیم به دل روستای شهربیجار و بعد اون هم خودِ سد. وقتی رسیدم هنوز ظهر بود و کاملاً روشن بود آسمون؛ برای همین فرصت داشتم به راحتی منظره پیش رو را از زاویه های متفاوت محک بزنم. بعد از تغییر چندین و چندبار تغییر موقعیت، به لوکیشین مناسب دست پیدا کردم، دوربین رو مستفر کردم تا غروب رخ بده و به اصطلاح "زمان طلایی" شروع بشه.

خورشید شروع کرد به غروب کردن، من هم دست به کار شدم. البته اون روز باد بود و همین باعث میشد انعکاس منظره در آب به میزان قابل توجهی حذف بشه. بعد از انجام ترکیب بندی فیلتر nd رو به لنز متصل کردم. اما یه جرقه زد به ذهنم که "فور گراند" کمینه/پیش زمینه رو تزیین کنم؛ برگ ها بهترین گزینه بودن؛ ولی درخت ها خیلی با من فاصله داشتند، پشت من با فاصله کمی سه روستایی در حال راه اندازی اره برقی بودن. سر دوراهی بودم ؛ یا ریسک نکنم وسایل رو تنها نذارم و بیخیال برگ ها بشم؛ یا برگ ها رو پیدا کنم و بیارم؟ غروب هم داشت به شب تبدیل میشد.

در عمل این دو راه رو با هم تلفیق کردم و دوربین رو فقط برداشتم و بقیه رو گذاشتم، چون دوربین و لنز گرونترین عضو کیف عکاس هست. رفتم دوان دوان سمت درخت ها و شروع کردم به جمع کردن برگ ها، هرچی میکندم مینداختم توی جیب پشتم، اون سه با تعجب نگاه میکردنم که داره چیکار میکنه! سریع برگشتم و مستقر شدم و برگ ها رو به کادر اضافه کردم و با زدن ریموت، نوردهی 256 ثانیه ای رو شروع کردم.

و به این صورت اثر "احضار بهشت" در لحظات پایانی خلق شد.

صفحه اینستاگرام من: instagram.com/PouyaPalizkar