نمایی متفاوت از آبشار زیبا و دوقلو زمرد در یک روز پاییزی. این آبشار در شهرستان حویق از تواقع استان گیلان قرار گرفته است.
نمایی متفاوت از آبشار زیبا و دوقلو زمرد در یک روز پاییزی. این آبشار در شهرستان حویق از تواقع استان گیلان قرار گرفته است.
آبشار فریبنده و رویایی زمرد در یک روز زیبای اردیبهشت. این بهشت گمشده واقع در شهرستان حویق میباشد.
بنشین و گذر عمر کن!
عظمت آبشار باشکوه و مرتفع زمرد واقع در قلب جنگل های شهر حویق استان همیشه بهار گیلان. ثبت این فریم همزمان با صدای رعد برق و بعد از آن با بارش باران همراه بود!
راستش داستان جدیدی در کار نیست! این عکس مال همان روز هست، همونی که در پست قبلی براتون نوشتم. اما این تصویر متعلق به عکس بعدی ای هست که تصمیمش را گرفتم. بعد از اینکه اولین عکس موفق ثبت شد، خودم رو برای دومین آبشار آماده کردم. از کیف های دوربین و سه پایه م زیاد مطمىن نبودم که کجان. فقط میدونستم حتماً باید سمت خانواده م باشه. بند دوربین رو توی گردنم گذاشتم، ریموت رو در جیب پشت و موبایل هم در جیب جلویی. سه پایه رو بلند کردم، آرام راه میرفتم چون بعضی از جاها سُر بود و امکان لیز خوردن و افتادن داشت، خراش های کف پام رو که ناشی از راه رفتن روی سنگ های تیز بود رو حس میکردم. کمی هم زخمی بودم و خون سطحی از پام میومد. از آب خارج شدم و پا برهنه به سمت آبشار دوم برای ثبت عکس بعدی رفتم.
روز حویق و آبشارهای دوقولو رسیده بود. وسایلمو جمع کردم و به سمت حویق حرکت کردیم. راه نسبتآ طولانی ای از رشت تا حویق هستش. من هم هیجان زده بودم و هم استرس خراب شدن هوا و شلوغی رو داشتم. تلفیق این احساس های متفاوت معجون عجیبی رو در من به وجود آورده بود که ماحصل اون این بود که من اصلا آرام و قرار نداشتم. خیلی وقت بود که انتظار این روز رو میکشیدم، باید تمام تلاش خودمو به کار میبردم تا بهترین عکس ها رو ثبت کنم چون میدونستم فراهم شدن شرایط واسه اومدن مجدد آسون هم نیست؛ حداقل برای من. چند ساعتی رو در راه بودم و با هنزفری با آهنگا در عالم دیگه ای سیر میکردم. بالاخره وقتش رسید. من در حویق بودم... هم خوشحال و هیجان زده، و هم نگران. وارد مسیر آبشار شدیم و جاده های خاکی و سربالایی ها رو رد کردیم. به جایی رسیدیم که دیگه جاده ای نبود و فقط با نیسان افراد رو سوار میکردند و باز هم میبردند جلوتر. سوار نیسان شدیم و مسیر رو طی کردیم. وقتی پیاده شدم هوا کاملا ابری بود ، نگران باران بودم. بارون میتونست تمام برنامه ریزی ها رو کاملا بهم بریزه. متاسفانه همینطور شد، بارون اول نم نم بهم برخورد کرد و کم کم تند شد.