مدتی بود شرایط عکسبرداری نمیشد. کاسه صبرم لبریز شد و کیف دوربین و سه پایه رو برداشتم و از خونه زدم بیرون. سوار ماشین ایستگاه توشیبا شدم و رفتم سمت جنگل سراوان. چون شنبه بود خیلی خلوت بود و این باعث میشه یه عکاس منظره کمتر حرص بخوره. توی پارک ساعت ها مشغول عکاسی بودم. لوکیشین های مختلف رو پیدا میکردم و با زاویه های متفاوت نگاه میکردمشون. اگه چشمم رو میگرفت دوربین و سه پایه رو آماده و صحنه رو ثبت میکردم.
مسیری باریک که دو طرف اون از درخت ها پوشیده شده بود رو داشتم تنها از وسط جاده قدم میزدم و عبور میکردم. ماشینی نبود، با خیال راحت میرفتم و میرفتم و میرفتم. مسیر جاده از مستقیم بودنش درومد و کج شد و منم همینطور ادامه دادم، بازم جلوتر که رفتم دوباره از مستقیم بودن درومده بود، ذهنم یه جرقه زد، به مسیر جاده نگاه کردم، بله... شکل S برعکس بود، این S یکی از زیباترین و محبوبترین قاعده خطوط در ترکیب بندیه، سریع دویدم به عقب که یه کامپوزیشین مناسب پیدا کنم.
رفتم کنار جاده و به مسیر جاده نگاه کردم، یک S زیبا بود که در انتهاش یه کلبه قرار داشت، چقدر خوش شانسم من، میتونم کلبه رو در نقطه طلایی و ابتدا و انتها جاده رو در خطوط طلایی (قانون یک سوم) قرار بدم. واقعاً کادربندی محشری شده بود، ولی من میخواستم بیشتر رویایی کنم تصویرم رو، برای همین برگ از روی زمین جمع کردم و دوربین رو با سرعت شاتر کند روی تایمر گذاشتم، وقتی میخواست تصویر ثبت بشه، برگ ها رو از بالای دوربین میریختم. کار سختی بود، چون باید یه نفر برگ ها رو میریخت، یکی هم پشت دوربین عکس میگرفت. چندبار تلاشم ناموفق بود اما فقط کافیه یکبار جواب بده... جواب داد، به لطف سرعت کند شاتر، برگ ها تار ثبت شدن تا حس حرکت داشته باشن.
و به این شکل "جاده ای به بهشت" خلق شد.
تنظیمات
- دیافراگم: f/8
- ایزو: 640
- فاصله کانونی: 18mm
- نوردهی: 1/50sec
آدرس صفحه اینستاگرام من: instagram.com/PouyaPalizkar