بعد از تمام اتفاق ها، بالاخره فیلتر جدیدم که به سفارش من از خارج کشور خریده شده بود به دستم رسیده بود، فیلتر پلاریزر حالا جدیدترین عضو کیف ابزارم محسوب میشد. دیگه وقتش شده بود عکس بعدی رو با این فیلتر ثبت کنم. به لوکیشنم که رسیدم سریع تجهیزات رو مستقر کردم و با وسواس دیوانه وار کادرم رو ترکیب بندی کردم، حتی فوکال (فاصله کانونی) رو با وسواس بیش از حد تعیین کردم. ترکیب بندی رو همینطور با توجه و دقت بالا انجام دادم، سوژه های مزاحم رو با جهت دوربین و فوکال مناسب از کادر خارج کردم تا آسیب به ترکیب بندی وارد نشه. آبشار در نقطه طلایی سمت راست و مسیر روخانه در خط یک سوم افقی قرار دادم. حالا دیگه نوبت پلاریزر بود، از قاب در آوردم و به لنزم نصب کردم، در واقعیت به فیلتر uv متصل شد، فیلتر پلاریزر رو چرخوندم و ناگهان تمام اون بازتاب های زشت از سطح آب ناپدید شد. حالا میشد حتی داخل آب رو هم دید. دوباره رفتم سراغ کیفم. اینبار فیلتر nd رو بیرون کشیدم و به جلوی فیلتر پلاریزر متصلش کردم.
شات هیجان انگیزی شده بود، سه فیلتر در آن واحد برای ثبت و خلق یک فریم! هرکدوم از فیلترها داشتن وظیفه خاصی رو انجام میدادن...
فیلتر uv وظیفه محافظت از لنز و جلوگیری از ورود اشعه ماوراء بنفش رو داشت.
فیلتر پلاریزر وظیفه حذف بازتاب از سطح برگ ها و آب ها و...
فیلتر nd هم وظیفه کاهش ورود نور جهت نوردهی طولانی.
کار همچنان ادامه داشت، باید مقدار نوردهی لازم رو محاسبه میکردم تا به اون اندازه از زمان، به سنسور دوربین اجازه دریافت نور رو بدم.
گوشی رو در آوردم و محاسبه رو انجام دادم. ویزور دوربین رو برای جلوگیری از ورود نور مسدود کردم و برای حداقل رسوندن لرزش جهت مات نشدن تصویر، قابلیت قفل آینه رو فعال کردم و در پایان با کمک تایمر و ریموت بی سیم ثبت فریم رو آغاز کردم. وقتی زمان استاندارد نوردهی به اتمام رسید دکمه ریموت رو زدم تا نوردهی به دوربین به پایان برسه. وقتی زدم تا نتیجه رو ببینم متحیر شدم. تاثیر فیلتر nd و پلاریزر توی فریم انقلاب کرده بودن. آب ابریشمی رو مدیون nd بودم و زلال و فاقد انعکاسش رو مدیون پلاریزر.
اولین ثبت با پلاریزر فوقالعاده شیرین و هیجان انگیز بود. این بود داستان ناگفته اثر «سپید گیسو!»
آدرس صفحه اینستاگرام من: Instagram.com/pouyapalizkar