واپسین دم های فروغ زمین

فصل پاییز رسید و من تمایل داشتم از سد خاکی سقالکسار با تم پاییزی عکاسی کنم. از چند روز قبل هواشناسی رو زیرنظر داشتم. روز موعود رسید، وسایل هامو جمع کردم و عازم سفر کوتاه شدیم. ماشین هایی که در اون خط کار میکردن تا جاده جیرده میبردن، بقیه راه رو باید پیاده پیموده میشد. با ماشین از اون جا تا سقالکسار شاید به زور ۵ الی ۱۰ بشه، ولی این اولین باری بود که پیاده میومدم، از اهالی اونجا پرسیدم که تا سد خاکی سقالکسار چقدر راهه؟ میگفتن نیم ساعت حدودٱ... واقعا خسته کننده بود، کلی راه با کلی وسایل روی دوش. توی مسیر تصمیم گرفتم ماشینی موتوری چیزی رد شد دست تکون بدم تا با مبلغی منو به مقصد برسونه. صدای ماشین که میشنیدم برمیگشتم و علامت میدادم. از شانس بد من ایندفعه ماشین کلانتری اومد، همینطور که به راهم ادامه دادم پلیس هم ازم سبقت گرفت و کنار جاده واستاد. وقتی که رسیدم به ماشین پلیس توقیف شدم -_-